بازی عشق p¹⁹
برووو
رونا به حال خودش خنده ای کرد و توی دل خودش گفت:
ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻢ
ﮐﻪ ﮔﻤﺸﺪم ؟
ﯾﺎ ﺗﻮﯾﯽ
ﮐﻪ ﭘﯿﺪﺍ نمیشی .
از سر جاش بلند شد و با تمام توانش با دویدن از اون عمارت نفرین شده بیرون آمد. آسمون هم تیره شده بود و داشت به حال رونا گریه میکرد.
بارون با ملایمت به صورت رونا میخورد و رونا هم با گریه داشت کنار خیابون پر ماشین میدوید.
هیچکی توی خیابون نبود و رونا تنها کسی بود که اونجا بود وسط خیابون خلوت وایساد و شروع کرد به زجه زدن همراه گریه .
سرش رو بالا آورد و به آسمون نگاه کرد و گفت:
خــــــــــــدايــا ؟
هستــــــــــي...؟
حرفـــــــي دارم...
ميشنـــــــــوي ؟
خواستــــــــه اي دارم.
گوش میدی؟......
پـــــــــول نميخواهم
کارنميخواـــــم
قــــــــدرت نميخوام
شــــــــهرت نميخواـــم...
من کــــــــــــــه هيچ
من که شکستم
اما هيـــــــــچ اميدي را نااميـــــــــــد نکن
خدا.
دیگه پاهاش توان ایستادن رو نداشتن روی زانوهاش فرود آمد.
عشق خیلی چیزه خوبیه ... اما برای بعضی ها حکم شکست رو داره.
بعضی هارو شاد میکنه... بعضی هارو میشکونه
+مامانننننننن
+اگه می دونستی چقدر تنهام
همیشه بـرام اشڪ مــی ریخــتــی
اگــه مــی دونــســتی
هــمیشه اشــڪ میــریزم
هــیچ وقــت تنهام نمیزاشتی
از زبان جونگ کوک ***
پوفی از روی عصبانیت کشیدم .
باید برم خونه ... شاید برگشته باشه.
به سمت خونه حرکت کردم ...
در رو باز کردم و وارد خونه شدم.
یکم که جلو رفتم شیشه های خالی یونجو رو دیدم که روی زمین افتادن و کمی شراب قرمز رنگ توشون هم روی زمین ریخته
جلو تر که رفتم رونا رو دیدم که یه شیشه ی شدن و توی دتش بود و چشماش قرمز بود و موهای کوتاه شدش توی صورتش ریخته بود.
تو شک رفتم ... چش شده بود .. الکل ؟؟؟
اونم پنج تا بطری
_رونایا ... تو ... تووو .. چت شده
+برگشتی
_عزیزم .. نمیگی چی شده ... چرا الکل خوردی.
+چرا از خودت نمی پرسی چی شده ؟؟
_رونا من نمیفهمم چی میگی ؟
+واقعا
جلو رفتم که رونا بلند شد و سر شیشه ی سوجو رو مستم گرفت و گفت:
+جلو نیا..
_رونا یا آروم باش و بگو چیشده ......باشه عزیزم
بچهها این متن های بلند رو رفیقم نوشته با تشکر ❤️🥰